به نظر میرسد مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک، بو برده باشد که شبکه اجتماعی تحت نظرش، دوران پایانی خود را طی میکند، چراکه بشر با گذشت بیش از یک دهه تجربه زندگیِ فعال در قلمرویی بزرگتر و مجازی، اکنون بسیاری از ما حاضریم تا به گروههایی که دایره وسعت کمتر و خصوصیتری دارند، بازگردیم. از این رو، زاکربرگ به تازگی خبر داده است که «تعاملات در فیسبوک اساساَ خصوصیتر خواهند شد»
فرهنگ دیجیتال حاکم بر زندگی مدرن، سبب شده تا شادی واقعی که روزگاری با تعامل و معاشرتهای رو در رو حاصل میشد جایش را به شادیهای کاذب دهد. دیگر از حس شیرین شنیدن قصههای مادربزرگ و پدربزرگ به هنگام خواب خبری نیست و کودکان با بازیهای دیجیتال بخواب میروند و بزرگترها هم با سرگرم شدن در فضاهای مجازی؛ همه اینها یک چیز بزرگ را از زندگی بشر مدرن ربوده و آن «شادی» است! اما چطور شادی خانوادهها در فیسبوک دزدیده شد؟
***
قبل از اینکه خبر بارداری یا عکسی از نامه قبولی دانشگاه را در صفحه شخصی فیسبوکتان به اشتراک بگذارید، گذشتهها را به خاطر بیاورید که وقتی این نوع اخبار را حضوراً به اطلاع دوستان و آشنایان میرساندید، چقدر مسرتبخش بود.
اخیراَ بچههایم چند خبر خوب داشتند؛ از موفقیتهای تحصیلیشان گرفته تا برنده شدن در مسابقات هاکی و... آنان با تجربههای تلخ و شیرین و لحظات مشقتبار نیز مواجه بودند که گاهی دوست دارم آنها را با یک دوست به اشتراک بگذارم، حتی ممکن است عکسهایش را هم به دوستان نشان دهم؛ اماّ دیگر حاضر نیستم آنها را در شبکههای اجتماعی اینترنتی به اشتراک بگذارم؛ چراکه مدّتی این کار را انجام میدادم و بعد به این نتیجه ساده رسیدم که واکنش دوستان، خویشاوندان، و آشنایانم از طریق علامتهای تعجب و ایموجی (شکلکهای بیانگر واکنش در فضای مجازی) به جای بغل کردنها و خوشحالی سردادنهای واقعی هیچ لذتی برایم ندارد و نمیخواهم بیشتر از این در خوشحالیهای کاذب غرق بمانم.
من تنها کسی نیستم که از شبکههای اجتماعی کنار کشیدم. باوجود اینکه دو سوم از جمعیت بزرگسال آمریکا جزء کاربران فیسبوک هستند، امّا در چندسال اخیر، شیوه استفاده از این شبکهاجتماعی برای بسیاری از ما آمریکاییها نسبت به گذشته تغییر کرده است. قریب به 40 درصد از کاربران بزرگسال اذعان کردهاند که حساب کاربریشان را برای چندین هفته یا بیشتر بازدید نکردهاند و 26 درصد از آنان در پاسخ به پژوهشگران گفتهاند که بنا به دلایلی اقدام به حذف اپلیکیشن (برنامه نرمافزاری) فیسبوک از تلفنهای همراه خود کردهاند.
عدهای به سبب سابقه فیسبوک در رابطه با دریافت بیقید و شرط اطلاعات و دادههای کاربران، رفتار کاربری خود را عوض کردهاند؛ چنانکه سال گذشته بیش از نیمی از کاربران بزرگسال، تنظیمات مربوط به سطوح دسترسی و حریم خصوصیشان را تغییر دادهاند.
*چرا از معاشرتهای مجازی دلزده شدهایم؟
«در رابطه با شبکههای اجتماعی شاهد یک سیر نزولی هستیم که کمتر اطلاعات شخصیمان را در این شبکهها به اشتراک میگذاریم.» این را پروفسور جولیانا ماینر، استاد مدعو بهداشت جهانی و جامعه در دانشگاه جورج میسونِ آمریکا و نویسنده کتاب در حال انتشار «گنجاندن خوبی و راندن بدی در عصر دیجیتال» عنوان میکند و میافزاید «سخت است که بگوییم این تغییرات در رفتار کاربران، نتیجه لو رفتن اطلاعاتشان بوده یا نتیجه خستگی مردم از شبکههای اجتماعی است.»
حتی به نظر میرسد مارک زاکربرگ، مدیرعامل فیسبوک، بو برده باشد که شبکه اجتماعی تحت نظرش، وارد دوران پایانی خود شده است، چراکه بشر با بیش از یک دهه تجربه زندگیِ فعال در قلمرویی بزرگتر و مجازی، اکنون بسیاری از ما حاضریم تا به گروههایی که دایره وسعت کمتر و خصوصیتری دارند، بازگردیم. زاکربرگ در نوشتهای که اخیراً در صفحه شخصی خود منتشر کرد خبر داد که شرکت متبوعش در نظر دارد در برنامههای آتی به موضوعهای «مکالمههای خصوصی» و «گروههای اجتماعی کوچک» اهمیت بیشتری دهد. براساس نوشته او، «تعاملات در فیسبوک اساساَ خصوصیتر خواهند شد» در واقع «اتاقنشیمن بیشتر»، «میدان شهری کمتر»
این تغییری است که من اکنون آن را اجرا کردهام و با خود میگویم چرا قبلا فضای آنلاین و مجازی را به عنوان تریبون سخنرانیهای شخصی خود انتخاب کرده بودم؟ چرا که خبرهای خوب و چالشهای زندگی شخصیام را هر چه بیشتر به اشتراک میگذاشتم، «خرسندی» یا «حمایت» کمتری را از دنیای دیجیتال دریافت میکردم؛ دیدن چهره دوستانم که از شنیدن خبرهای شادِ من خوشحال میشدند را از دست میدادم و به جای آن، اغلب لحظاتم را در حال این آرزو بودم که دوستانم از خبر خوب یا بدی که دارم به خاطر آن هیاهو میکنم، قبلاً مطلع نشده باشند.
پروفسور ماینر نیز در این رابطه میگوید: «دلایلی بیشماری وجود دارد که نشان میدهد تأثیرات ناشی از مواجهات رو در رو و یا تعاملات بین فردی، پاسخهای عصبی قویتری را نسبت به آنچه در فضای مجازی انجام میدهید، در پی خواهد داشت. همدلیِ آنلاین از برخی جهات منافعی برای ما دارد، اما ارزش چندانی ندارد. مثلاً چیزی مانند درکنارهم قراردادن شش عدد «شکلکِ بغل کردن» در دنیای مجازی، آیا با درآغوش گرفتن واقعی یک دوست برابری میکند!» زمانی که صرف پیدا کردن آن شکلکها (ایموجیها) در فضای مجازی میشود، مسبب خروج ما از زندگی واقعی است و ما را به درون تلفنهایمان پس میزند.
«اساساً شما فقط زمان اعلان موضوع یا محتوایی که دوست دارید با بقیه به اشتراک بگذارید را به شبکههای اجتماعی اعطا نمیکنید» این را استیسی اشتاینبرگ، مدیر مرکز کودکان و خانوادهها در دانشگاه فلوریدا و نویسنده مقاله «حریم خصوصی کودکان در عصر شبکههای اجتماعی» بیان میکند او استفاده بیش از حد از رسانهها و شبکههای اجتماعی توسط والدین برای تولید محتوا از کودکانشان و به اشتراک گذاشتن آنان را به نقد میکشد. به زعم او «تعامل در فضای مجازی با فشار دادن دکمه «اشتراکگذاری» پایان نمییابد و بخشی از ذهن شما منتظر دریافت پاسخها باقی خواهد ماند؛ این نوعی پریشانی کوچک محسوب میشود که ما را از هر آنچه دوست داریم درگیرش باشیم، دور میکند.» مثلاً در نظر داشته باشید که به محض اشتراک گذاشتن عکسی از نخ دندان کشیدن کودک نوپایمان، فرصت دیدن کامل دست و پا زدنهای شیرین او را از دست خواهیم داد.
*فیسبوک؛ مینیمالیسم دیجیتالی
برخی از ما در قلمروی دنیای مجازی منتظر هستیم تا شوق و شادیمان مورد تأیید واقع شود. اینگونه از تأیید میتواند رضایتبخش باشد، امّا چنین احساساتی اغلب دوام چندانی ندارد. خانم اشتاینبرگ در اینباره گوشزد میکند که حتی به روز رسانیهای ظاهراً معمولی و به اشتراک گذاشتن آنها برای مخاطبان عمومی نیز تأثیرات بلند مدتی خواهند داشت. به باور او «شما ممکن است بچهای داشته باشید که قهرمان بیسبال بوده است و بعداً تصمیم میگیرد که رشته دیگری را پیگیری کند؛ در این میان شما هنوز از سوی افراد ناشناسی که صفحه شما را دنبال میکنند درباره میانگین امتیازهای کسب شده فرزندتان در بیسبال مورد سؤال قرار میگیرید. یا حتی درخصوص انتخاب یک کالج توسط وی و تغییر آن! باید توجه داشت که زندگی و انتخابهای ما پیچیده هستند و نمیتوان محتویات یک صفحه فیسبوک را به آسانی تغییر داد.»
در اینجا استثناءهایی نیز وجود دارد، مثلاً فیسبوک خود را به عنوان عرصهای برای ارتباطات حرفهای و تبلیغات جلوه میدهد. برای آن دسته از ما که دارای فرزند هستیم و نیازمند پشتیبانیهای ویژهای در رابطه با آن هستیم، فیسبوک میتواند تکیهگاه اجتماعیِ بینظیری برایمان باشد. همچنین برای خبرهای خیلی بد مانند مصیبتهای خانوادگی، درگذشت افراد یا بیماری نیز میتواند کاربران را در به اشتراک گذاشتن نظرها، درخواست برای کمک و نوشتن خاطرات و یادنامهها کمک کند.
به زعم کَل نیوپورت، نویسنده کتاب «مینیمالیسم دیجیتالی» هنگامی که ما شیوه استفاده از شبکههای اجتماعی را مورد ارزیابی قرار میدهیم، از خود میپرسیم که آیا وسایل ارتباط جمعی بهترین راه برای ارتباطات ما است؟ در این موارد، پاسخ مثبت است.
«امّا در خصوص مسائلی مانند به اشتراک گذاشتن احوالات شخصی، بیرون ریختن احساسات درونی به این نتیجه رسیدهایم که زندگی واقعی و ارتباطات رو در رو و سینه به سینه، شادی و دستاورد بیشتری برای ما خواهد داشت؛ حتی اگر از مزیت حمایت جمعی شبکههای اجتماعی بهرهمند نشویم. پس چرا خودمان را از چنگال لذّت گذرای دریافت چند «لایک» در فضای مجازی رها نمیکنیم؟»
منبع: